استاد فلسفهی دانشگاه تهران در جمع طلاب و روحانیون، دربارهی سیستم فاسد و خراب ایران گفت: «... آتشی در مملکت [ایران] افتاده که آب بریزید شعله ورتر و نفت هم بریزید شعله ورتر می شود!... ساختارهای ما معیوب هستند، حتی امام زمان همین الان ظهور کند اوضاع ما بهتر نخواهد شد»!
خالق حکیم جهان قطعاً از خلقت انسان هدفی و برای مدیریت زندگی وی، جهت نیل به هدف مذکور برنامهای داشته است. بنابراین در صورتی که جهانِ بشریّت، موافق با خواست و ارادهی خالق مدیریت شود - همچون سایر جلوههای آفرنش- زیباییهای حکمت و تدبیر آشکار و هدف خالق محقّق میشود.
امّا زمانی که انسانِ جاهل به هدف خلقت و قدر و جایگاه خویش و سایر مخلوقات برای مدیریت جامعه اقدام نماید، جز فساد و تباهی نمیافزاید؛ چنانکه خداوندﷻ میفرماید: ﴿ظَهَرَ الْفَسَادُ فِی الْبَرِّ وَالْبَحْرِ بِمَا کَسَبَتْ أَیْدِی النَّاسِ﴾ «تباهی در خشکی و دریا پدید آمد به سبب چیزی که دستهای مردم فرا آورد»! آنچه که در متن خبر به نقل از این استاد دانشگاه آمده، در واقع عینیتیافتهی آیهی فوق است.
امّا راه چاره چیست؟
با توجّه به دعاویِ سربه فلک کشیدهی مسئولان ایران، مبنی بر حکومت دینی و نظام اسلامی و داشتن داعیهی ولایت رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم، لازم است که جامعه بر مبنای آیات قرآن و سنت متواتر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم مدیریت شود!
نخستین قدم برای تحقّق این امر، قرار گرفتن یک «معصوم» - در زمان فعلی، امام مهدی علیه السلام- به عنوان خلیفهی خداوندﷻ در رأس امور است. بدیهی است که ایشان به لحاظ علم کامل به کتاب خداوندﷻ و سنت متواتر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و برخورداری از ارتباط با خالق، جامعه را طبق خواستهی خداوندﷻ اداره کرده و به هدف پیشبینی شده خواهد رساند.
بدین ترتیب، بر خلاف فراز پایانی ایرادات این استاد دانشگاه، امام مهدی علیه السلام، به عنوان تنها خلیفهی معصوم و بر حقّ خداوندﷻ در این زمان، یقیناً قادر به اصلاح امور و تحقّق عدالت خواهد بود، چراکه برای این امر خطیر، از سوی خداوندﷻ برگزیده و هدایت شده است.
بدون تردید تنها عالمی که به این امر مهم عنایت داشته و بارها این حقیقت را فریاد زده، جناب علامه منصور هاشمی خراسانی حفظه الله تعالی است که میفرماید:
پس این گونه، در جستجوی عدالت، گاهی به شرق میل کردهاید و گاهی به غرب؛ گاهی به چپ دویدهاید و گاهی به راست؛ گاهی به زید روی آوردهاید و گاهی به عمرو؛ گاهی به سلطنت دل بستهاید و گاهی به جمهوریّت! در حالی که عدالت، نه در شرق بوده است و نه در غرب؛ نه در چپ بوده است و نه در راست؛ نه در زید بوده است و نه در عمرو؛ نه در سلطنت بوده است و نه در جمهوریّت! عدالت تنها در حکومت خداوند بوده است که از قدرها و جاهای شما آگاه است و جز او کسی به آن راه نمییابد اگرچه بسیار پویش و کوشش کند، مگر کسی که او به آن مهدیّش ساخته است، امّا شما از رحمت او ناامید و از مهدیّ او غافل شدهاید و از این رو، حکومتی که او برای مهدیّش خواسته است را به کسانی سپردهاید که او حکومتی برای آنان نخواسته است! تو گویی حکومت، میراث پدرانتان است که آن را از هر کس میخواهید میگیرید و به هر کس میخواهید میدهید و گویی از آنِ خداوند نیست که فرموده است: «قُلِ اللَّهُمَّ مَالِکَ الْمُلْکِ تُؤْتِی الْمُلْکَ مَنْ تَشَاءُ وَتَنْزِعُ الْمُلْکَ مِمَّنْ تَشَاءُ» [آل عمران/ 26]؛ «بگو خداوندا! مالک حکومت تویی! حکومت را به هر کس میخواهی میدهی و حکومت را از هر کس میخواهی میگیری»...
امید است که مسلمانان جهان، خصوصاً اساتید و فرهیختگان جوامع، به جای نالیدن و آیهی یأس خواندن و چشم به دست این و تدبیر آن داشتن، برای اظهار امام مهدی علیه السلام، با تنها عالمی که بر این کار توانا است همراه شوند، ان شاءالله!
--------------------