پیدایش یا ظهور مهدی اگر چه مبتنی بر فاعلیت و ارادهی خداست، اما منوط به قابلیت و خواست و آمادگی مردم نیز هست؛ چراکه بدون قابلیت و خواست مردم، آمدن مهدی عبث و نقض غرض خواهد بود
چون در این صورت علاوه بر اینکه امکان تحقّق عدالت به دست او قابل تصور نیست، بلکه جان او نیز در معرض تهدید واقع میشود و احتمال کشته شدن او نیز میرود.
همچنانکه اگر مردم برای یاری و اطاعت کامل از او و حفاظتش عملاً وارد صحنه شوند امکان ندارد که خداوند او را خلق یا ظاهر نگرداند؛ چراکه این نیز نقض غرض بلکه برخلاف عدل خداوند و همچنین بر خلاف وعدهی قطعی او خواهد بود.
مردم نسبت به بودن و نبودن مهدی یا ظهور و عدم ظهور او مسؤولند و نسبت به فراهم آوردن زمینههای مناسب برای به حاکمیت رساندنش مکلّف و وظیفهمندند و تبعاً هر گونه تأخیری در این خصوص نتیجهی کوتاهی آنان در عمل به این وظیفهی مهم و حیاتی و همگانی است
اگر میخواهیم از چنین حکومتی بهرهمند شویم و از عدالت حقیقی و مطلق او برخوردار گردیم و به همهی حقوق خویش دست یابیم و از محرومیت خارج شویم، چارهای نداریم جز اینکه برای تشکیل حکومت او هم خود به سراغ او برویم و هم مردم را به سوی او حرکت دهیم و با فراهم آوردن زمینهها و شرایط لازم فکری و عملی، دستیابی به او و حکومتش را ممکن و قطعی سازیم؛ چراکه اگر بناست جاهلانه و متوهّمانه منتظر باشیم که «او بیاید»، مطمئن باشیم که او هرگز نمیآید.
امام مهدی علیه السلام هرگز ظهور نمیکند مگر هنگامی که شماری کافی از مردم برای حفاظت از جان و آزادی او گرد آیند و هرگز به حکومت نمیرسد مگر هنگامی که شماری کافی از مردم خواستار حکومت او شوند و با مال و سلاح خود از آن حمایت کنند؛ همان طور که شماری کافی از مردم در مکّه با سیادت ابو طالب برای حفاظت از جان و آزادی رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم گرد آمدند تا آن حضرت دعوت خویش را ظاهر ساخت و شماری کافی از مردم در مدینه -پس از اینکه به حاکمشان عبد الله بن أبیّ پشت نمودند- خواستار حکومت رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم شدند و با مال و سلاح خود از آن حمایت کردند تا آن حضرت به حکومت رسید.
موضوع بنیادین و مهمّ دیگری که منصور هاشمی خراسانی در کتاب متفاوت و چالش برانگیز خود ،«بازگشت به اسلام»، به آن پرداخته، موضوع حکومت اسلامی است. از نگاه او حکومت بر مردم تنها برای خداوند است و کسی جز او حقّ حاکمیت بر آنها را ندارد و او حاکمیت خود بر آنها را از طریق گرفتن یک نایب یا به اصطلاح «خلیفه» اعمال میکند. با این وصف، مبنای شکلگیری حکومت اسلامی و مشروعیت سیاسی آن، اذن خاصّ و قطعی خداوند است که برای هیچ یک از حاکمان کنونی در جهان اسلام وجود ندارد و از این رو، حکومت هیچکدام از آنان در حال حاضر حکومت اسلامی شمرده نمیشود. او نیاز حکومت اسلامی به انتصاب خاصّ و قطعی حاکم از جانب خداوند را از مسائل واضح و ضروری در دین اسلام و سایر ادیان ابراهیمی میشمارد و معتقد است که مناقشه و بحث درباره آن معنا ندارد. البته نویسنده برخلاف همه عالمان مسلمان از همه مذاهب ا…
نهضت مبارک «بازگشت به اسلام» با رهبری عالم مجاهد حضرت علامه منصور هاشمی خراسانی حفظه الله تعالی، یک نهضت مردمی با محتوای اسلامی و رویکرد علمی به منظور إحیاء اسلام نخستین بر بنیاد کتاب خداوند و سنّت متواتر پیامبرش و در روشنایی عقل سلیم است که برای تأسیس حکومت خداوند در زمین از طریق تأسیس حکومت خلیفهاش با جمعآوری و تربیت حامیان کافی برای او تلاش میکند. واضح است که چنین نهضتی با این محتوا، رویکرد و آرمان اسلامی، برای هر مسلمانی در جهان که به خلیفهی خداوند باور دارد، قابل احترام و تأیید است و مقابله با آن جز با عبور از همهی اصول و ارزشهای اسلامی ممکن نیست؛ نهضت مقدّس و متمایزی که با اتّکاء خالص بر منابع مشترک و یقینی و استقلال کامل از همهی جریانهای سیاسی و مذهبی، چتر خود را برای همهی مسلمانان جهان گشوده و در حال مبارزهی فرهنگی با موانع شناخت در آنان مانند جهل، تقلید، اهواء نفسانی، دنیاگرایی، تعصّب، تکبّر و خرافهگرایی و شناساندن اسلام خالص و کامل به آنان بر کنار از برداشتهای ظنّی و بدعتهای مذهبی است، تا با این شیوه آنان را با یکدیگر متّحد کند و به تدریج مقدّمات لازم برای سقوط حاکمیّت دجّال و تحقّق حاکمیّت مهدی به عنوان خلیفهی عادل و مورد قبول همهی آنان را فراهم سازد
منبع: پایگاه اطلاعرسانی دفتر حفظ و نشر آثار منصور هاشمی خراسانی