سربازان زمینه ساز ظهور امام مهدی (َع)

سربازان زمینه ساز ظهور امام مهدی (َع)

* کلید ظهور امام مهدی (َع) بازگشت به اسلام کامل و خالص است *
سربازان زمینه ساز ظهور امام مهدی (َع)

سربازان زمینه ساز ظهور امام مهدی (َع)

* کلید ظهور امام مهدی (َع) بازگشت به اسلام کامل و خالص است *

گفتار نورانی

برادران و خواهران مسلمان!

امروز جهان با معضلات بزرگی دست و پنجه نرم می کند. ظلم و فساد و ناامنی و معضلات اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و نظامی به بالاترین سطح خود رسیده است و بلایای مختلفی نیز بر مردمان نازل گردیده است؛
از سیل و زلزله‌های بسیار گرفته تا نظیر همین ویروس اخیر که جهان را فلج کرده است و چند هزار نفر را مبتلا ساخته و یا به کام مرگ کشانده است.
دیگر نمی‌شود اوضاع را عادی گرفت مگر با حماقتی بسیار و سفاهتی بی پایان که البته عده‌ای دچارش هستند!

باید چه شود تا حس کنیم داریم به سرنوشت همان اقوام پیشین دچار می‌شویم؟!
مانند عاد و ثمود و قوم نوح که وقتی انذار دهنده‌ای بسویشان آمد او را تکذیب کردند و نادیده گرفتند و راندند پس عذاب خدا بر آن‌ها نازل گردید و چنان شدند که گویی نبودند!

امروز زمینه ساز ظهور امام مهدی علیه السلام
حضرت منصور هاشمی خراسانی حفظه الله تعالی
با بیانی روشن انذار می‌دهند و مردم را از فرجام این غفلت می‌ترسانند تا شاید بیدار شوند و به خود آیند. ما «باید» این ندای حق را بشنویم و به گوش دیگران برسانیم تا در زمره غافلان قرار نگیریم و تا شاید بتوانیم مردم را بیدار کنیم و نجات دهیم.

بشنوید ندای این عالم را وقتی ندا می‌دهند:
«هان ای مردم! آگاه باشید که عذاب خداوند به شما نزدیک شده است؛ من آوایش را می‌شنوم و بویش را استشمام می‌کنم و سایه‌اش را می‌بینم، ولی بیشتر شما غافلید! اگر سر نجات دارید، من را با شما نصیحتی است: از پروردگارتان آمرزش بخواهید و به سوی او توبه کنید و از کسی فرمان برید که او تطهیرش کرده و هدایتش نموده است، همان که وصفش را در صحف پیامبران می‌یابید و نامش را در کتب گذشتگان می‌خوانید، نه از کسی که عقلی اندک و ادّعایی بسیار دارد و از هوای نفس پیروی می‌کند و بسیار مستبد و ستیزه‌جوست. آن گاه خواهید دید که زمین از عدالت پر می‌شود، چونان که از ظلم پر شده و عدالت از عسل شیرین‌تر و از کره نرم‌تر و از برف پاکیزه‌تر است. پس اگر إبا کردید بدانید که حکومت‌تان شما را از خداوند نجات نخواهد داد و ارتش‌ها و سلاح‌هایتان شما را از او حفظ نخواهد کرد، همان گونه که حکومت گذشتگان آنان را از او نجات نداد و ارتش‌ها و سلاح‌هایشان آنان را از او حفظ نکرد، هنگامی که خشمش بر آنان افروخته شد و عذابش بر آنان فرود آمد!»(نامه ۱۹)

بشنوید انذار این عالم بزرگ را آنجا که می‌فرمایند:
«پس دعوتم را اجابت کنید و به سوی مهدی بازگردید، تا گناهانتان آمرزیده شود و کارهاتان سامان یابد، پیش از آنکه روزی بر شما برسد که بر عاد و ثمود و قوم نوح رسید.»(نامه ۱۱)

بدانید و آن ابلهان مشرک که حاکمیت غیر خدا را پذیرفته‌اند و عذاب خدا را کوچک می‌شمارند بدانند،
تا زمانی که توبه نکنیم و دعوت جناب منصور را لبیک نگوییم و به سوی خلیفه خدا باز نگردیم و بیعت و حکومت او را نپذیریم این وضعیت اسفبار تغییر نخواهد کرد؛ چنان که می‌فرمایند:
«مردم تا هنگامی که ندای من به آنان نرسیده بود، زمان داده شده بودند، پس چون ندای من به آنان رسید و آن را نپذیرفتند، زمانشان قطع شد و چیزی که وعده داده می‌شدند برایشان پیش آمد. آگاه باش که آن همواره -روز به روز- بر آنان شدّت خواهد گرفت، تا آن گاه که بپذیرند یا مانند عاد و ثمود هلاک شوند.»
(گفتار کد۱۷۳)

هر کس آن گونه که حضرت علامه تبیین می‌فرمایند مسلمان است یعنی «خداوند را در آفریدن، روزی دادن و تدبیر کردن جهان یگانه بداند و گواهی دهد که پیامبر حقّ است» و مومن است یعنی «اقرار کند خداوند در حکم دادن و حکومت کردن نیز یکی است و شریکی ندارد، (به این معنا که) کسی جز او قانونی نمی‌گذارد و حاکمی بر نمی‌انگیزد» ، باید دیگران را به دعوت حضرت علامه فرابخواند و از عذاب خداوند بترساند.
و بداند و به دیگران بفهماند که روز قیامت حجتی نخواهند داشت چنان که جناب منصور حفظه الله تعالی می‌فرمایند: «هرآینه این دعوت من بیان است، پس در روز قیامت نگویید که پروردگارا! ما را بیانی نیامد!»
(گفتار کد ۱۷۳)

آیا منصور هاشمی خراسانی نائب امام مهدی هستند؟

جناب منصور هاشمی خراسانی، زمینه‌ساز ظهور امام مهدی علیه السلام است و ادّعای دیگری ندارد. زمینه‌سازی برای ظهور امام مهدی علیه السلام نیز منزلتی برای آن جناب نیست، بل عملی صالح از آن جناب است که در قالب جمع‌آوری و تربیت عدّه‌ای کافی از مسلمانان برای حفاظت و حمایت از امام مهدی علیه السلام انجام می‌شود و واقعیّتی محسوس بر روی زمین است. با این وصف، یاری رساندن به آن جناب به حکم «وَتَعَاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَالتَّقْوَىٰ ۖ» (مائده/ 2)؛ «به یکدیگر در نیکوکاری و تقوا یاری رسانید» واجب است و ترک واجب معصیت شمرده می‌شود.

خداوند به جناب‌عالی توفیق عمل به این واجب را عطا فرماید و شما را از اهل معصیت قرار ندهد.


منبع: پایگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار منصور هاشمی خراسانی
https://www.alkhorasani.com/fa/moshahede-porsesh/4956/


مروری بر کتاب «بازگشت به اسلام» نوشته منصور هاشمی خراسانی


بسم الله الرحمن الرحیم

در روز‌های اخیر کتابی نواندیشانه و چالش برانگیز در حوزه اسلام‌شناسی با عنوان «بازگشت به اسلام» نوشته «منصور هاشمی خراسانی» در میان فرهیختگان کشور اعمّ از حوزویان و دانشگاهیان منتشر گردیده و واکنش‌های مختلفی را به دنبال داشته است. محتوای این کتاب که با شیوه‌ای علمی و استدلالی و با تکیه بر یقینیات اسلامی و مسلّمات همه مسلمانان از مذاهب گوناگون نوشته شده، نقد قرائت رسمی و رایج از اسلام و ارائه قرائتی متفاوت و فرامذهبی از آن با عنوان اسلام خالص و کامل است.

نویسنده در این کتاب، نخست به تبیین معیار شناخت می‌پردازد و ضرورت، وحدت و بداهت را سه مشخّصه آن می‌شمارد و پس از بررسی‌های بسیار، عقل را مصداق آن می‌داند و تأکید می‌کند که همه شناخت‌ها ناگزیر باید به عقل منتهی شوند. البته او عقل را متفاوت با فلسفه می‌شناسد و معتقد است که معیار شناخت، عقل عقلایی است نه عقل فلسفی. به علاوه او نزاع هزار ساله درباره مبنای حسن و قبح یا خوبی و بدی میان اشاعره و عدلیه را نزاعی لفظی ناشی از بی‌توجهی آنان به تکوینی بودن و تشریعی بودن امر و نهی خداوند می‌شمارد و معتقد است که عقل و شرع هر دو از افعال خداوندند و میان افعال خداوند وحدتی جوهری وجود دارد و مغایرت و منافاتی نیست.

پس از آن او به تبیین موانع شناخت می‌پردازد و جهل، تقلید، اهواء نفسانی، دنیاگرایی، تعصّب، تکبّر و خرافه‌گرایی را از مهم‌ترین مصادیق آن ذکر می‌کند و در ذیل آن‌ها به آسیب‌شناسی تاریخی عقاید و اعمال مسلمانان و نقد مبانی فکری آنان از بعد پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم تاکنون می‌پردازد و بدعت‌ها و انحرافات رایج و مصائب و معضلات جهان اسلام را تشریح و ریشه‌یابی می‌کند.

او در بخشی از کتاب خود، عدم شناخت صحیح و کامل مسلمانان از اسلام را مهم‌ترین عامل اختلاف و انحراف آنان می‌داند و اسباب و خاستگاه‌های مختلفی را برای آن ذکر می‌کند؛ هم چنان که عدم شناخت صحیح و کامل آنان از یکدیگر و از دشمنانشان را عواملی دیگر برای آن می‌داند.

از موضوعات مهمّی که در این کتاب به چالش کشیده شده، تقلید است. نویسنده تقلید از گذشتگان و تقلید از حاکمان ظالم به معنای پیروی از آن‌ها را از اسباب انحطاط فرهنگ اسلامی می‌شمارد و قیام مسلمانان بر ضدّ حکومت‌های مستبد و وابسته اگرچه متظاهر به اسلام باشند را مشروع می‌داند؛ هم چنان که تقلید از کافران به معنای تبعیّت از اندیشه‌ها و الگو‌های غیر اسلامی را نه تنها باعث پیشرفت مادّی و دنیوی مسلمانان نمی‌شمارد، بلکه باعث سقوط فرهنگ و تمدن آنان می‌داند. به علاوه او تقلید از اکثریت مردم را نیز نادرست می‌انگارد و پس از ردّ اعتبار اجماع و شهرت به مثابه دلایلی شرعی با توجه به ظنّی بودن آن‌ها، انتقاداتی را از لحاظ نظری بر دموکراسی وارد می‌کند و آن را خصوصاً در جوامعی که اکثریت مردم از رشد عقلی کافی برخوردار نیستند، ناکارآمد می‌شمارد.

او هم چنین تقلید از عالمان را به این دلیل که مفید ظنّ است و ظنّ در اسلام حجّیت ندارد، رد می‌کند و آن را یکی از عوامل اختلاف مسلمانان از دیرباز تاکنون می‌شمارد. سپس اجتهاد به معنای مصطلح که استنباط حکم از ادله ظنّی است را نیز با توجه به عدم اعتبار ادله ظنّی در اسلام صحیح نمی‌داند و یافتن راهکاری دیگر برای دست یافتن به یقین را ضروری می‌شماردروشن است که این دیدگاه‌ نوگرایانه و متفاوت نویسنده، هرچند می‌تواند پیامدها و واکنش‌های سیاسی فراوانی را در برخی کشورها به دنبال داشته باشد، در چهارچوبی علمی و استدلالی مطرح شده و فاقد جهت‌گیری سیاسی است.

در ادامه نویسنده به نقد نظریه ولایت مطلقه فقیه از لحاظ مبنایی می‌پردازد و آن را غلوّی درباره عالمان می‌شمارد و امکان آن را از حیث عقلی منتفی می‌داند؛ چراکه به باور نویسنده اطاعت بی‌‌قید و شرط از کسی که ممکن است خواسته یا ناخواسته به غیر حق فرمان دهد بر خلاف حکم عقل و شرع است. هم چنین به عنوان پیامدهای باور به ولایت مطلقه فقیه، اطاعت بی چون و چرا از غیرمعصوم و واگذاردن اختیارات معصوم به او را عادتاً منشأ فتنه‌های گوناگون و مفاسد بزرگی چون استبداد سیاسی می‌داند و این را دلیلی دیگر بر لزوم اجتناب از این باور می‌شمارد. روشن است که این دیدگاه انتقادی نویسنده نیز هرچند واکنش‌های سیاسی و امنیتی شدیدی را در برخی کشورهای اهل تشیّع به همراه داشته، دیدگاهی کاملاً علمی و از سنخ دیدگاه عالمان بزرگ و مشهور آن‌ها مانند شیخ انصاری، آخوند خراسانی و ابو القاسم خویی است و به هیچ وجه جهت‌گیری سیاسی و ضدّ امنیتی ندارد.

نویسنده در ادامه خرافه‌گرایی را عاملی تأثیرگذار بر روی عقاید و اعمال مسلمانان می‌شمارد و از برخی اهل تصوّف به خاطر ترویج آن انتقاد می‌کند و نقش آنان را در گسترش عقل‌ستیزی و دین‌ورزی ذوقی و شاعرانه میان مسلمانان برجسته می‌داند. او هم چنین بسیاری از شاعران را به سبب سرودن اشعاری زیبا اما نادرست و مخالف با آموزه‌های پیامبران نکوهش می‌کند و آنان را مانند ساحران از رقیبان و دشمنان پیامبران می‌شمارد که با «زخرف القول» و «لهو الحدیث» مردمان را از راه خداوند باز می‌دارند.

موضوع بنیادین و مهمّ دیگری که منصور هاشمی خراسانی در کتاب متفاوت و چالش برانگیز «بازگشت به اسلام» به آن پرداخته، موضوع حکومت اسلامی است. از نگاه او حکومت بر مردم تنها برای خداوند است و کسی جز او حقّ حاکمیت بر آن‌ها را ندارد و او حاکمیت خود بر آن‌ها را از طریق گرفتن یک نایب یا به اصطلاح «خلیفه» إعمال می‌کند. با این وصف، مبنای شکل‌گیری حکومت اسلامی و مشروعیت سیاسی آن، اذن خاصّ و قطعی خداوند است که برای هیچ یک از حاکمان کنونی در جهان اسلام وجود ندارد و از این رو، حکومت هیچ یک از آنان در حال حاضر حکومت اسلامی شمرده نمی‌شود. او نیاز حکومت اسلامی به انتصاب خاصّ و قطعی حاکم از جانب خداوند را از مسائل واضح و ضروری در اسلام و سایر ادیان ابراهیمی می‌شمارد و معتقد است که مناقشه و بحث درباره آن معنا ندارد. البته نویسنده برخلاف همه عالمان مسلمان از همه مذاهب اسلامی، دسترسی مردم به چنین حاکمی را ممکن می‌داند و معتقد است که علت عدم دسترسی آن‌ها به چنین حاکمی، بر خلاف تصور آن‌ها حکمت خداوند نیست، بلکه تقصیر آن‌ها در تأمین شرایط لازم برای دسترسی به اوست و هرگاه آن‌ها این شرایط را در فرایندی کاملاً عادی و متعارف تأمین کنند، دسترسی به او برای آن‌ها تحقق می‌یابد. با این وصف، عدم دسترسی آن‌ها به او عذری برای اختیار حاکمی جز او شمرده نمی‌شود؛ چراکه از یک سو با توجه به امکان دسترسی آن‌ها به حاکم منصوب از جانب خداوند، ضرورتی برای اختیار حاکمی دیگر وجود ندارد و از سوی دیگر عدم دسترسی آن‌ها به این حاکم، ناشی از تقصیر خود آن‌هاست و از این رو، نمی‌تواند عذری برای اختیار حاکمی دیگر توسط آن‌ها شمرده شود، اگرچه به حسب ظاهر چاره‌ای از این کار نداشته باشند. به این ترتیب، حکومت اسلامی تنها با حاکمیت خلیفه خداوند در زمین امکان می‌یابد و حاکمیت خلیفه خداوند در زمین نیز تنها با اراده و اختیار مردم ممکن است.

خراسانی در جای دیگری از کتاب «بازگشت به اسلام»، اقامه اسلام را تنها به صورت خالص و کامل مفید و کارآمد می‌شمارد و معتقد است که اقامه بخشی از آن به تنهایی یا در کنار چیزی خارج از آن، نه تنها مفید و کارآمد نیست، بلکه می‌تواند زیانبار و خطرناک باشد و این بر خلاف تصور بیشتر مسلمانان است که می‌پندارند اقامه بخشی از اسلام نیز مطلوب و مؤثر است. او اسلام را به دستگاهی واحد با اجزائی به هم پیوسته تشبیه می‌کند که اگر یک جزء آن کار نکند سایر اجزاء آن نیز کارایی خود را از دست می‌دهند و کلّ دستگاه از کار می‌افتد. بنابراین مسلمانان چاره‌ای جز اقامه کلّ اسلام به صورت خالص ندارند و این کاری است که تنها با تعلیم خلیفه خداوند در زمین ممکن است.

یکی دیگر از موضوعات بنیادین و چالش برانگیز در این کتاب آن است که نویسنده، اجرای حدود و مجازات‌های اسلامی را مشروط به اجرای کلّ احکام عمومی و سیاسی اسلام می‌داند و معتقد است که تشریع این حدود و مجازات‌ها با نظر به حاکمیت خلیفه خداوند در زمین انجام شده و متناسب با زمان و مکانی است که همه احکام اسلام به مثابه عواملی بازدارنده اجرا می‌شود. بنابراین، اجرای این حدود و مجازات‌ها در زمان و مکانی دیگر، عادلانه و متناسب نیست؛ خصوصاً با توجه به این که از نگاه نویسنده، احکام اسلام به یکدیگر وابسته و پیوسته‌اند و بر یکدیگر تأثیر می‌گذارند و از یکدیگر تأثیر می‌پذیرند. روشن است که این دیدگاه نیز هرچند چالش عظیمی در علم حقوق و مبنای اجرای قوانین کیفری برمی‌انگیزد، دیدگاهی کاملاً علمی است و از مبانی فکری خاصّ نویسنده نشأت می‌گیرد.

منصور هاشمی در بخش دیگری از کتاب «بازگشت به اسلام»، اختلاف مسلمانان، حاکمیت غیر خداوند، آمیزش با ملل و فرهنگ‌های غیر اسلامی، پیدایش مذاهب و رقابت آن‌ها با یکدیگر، انحطاط اخلاقی و ممانعت دشمنان را از مهم‌ترین موانع اقامه اسلام خالص و کامل بعد از پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم تاکنون می‌داند و درباره هر یک به تفصیل و با نگاهی تاریخی، آسیب‌شناسانه و فرامذهبی سخن می‌گوید.

او هم‌چنین حدیث‌گرایی را یکی از موانع شناخت اسلام خالص و کامل و اقامه آن توسط مسلمانان می‌شمارد؛ چراکه به نظر او حدیث به معنای خبری ظنّی از سنّت پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم با توجه به معتبر نبودن ظنّ در اسلام، اعتباری ندارد و استناد به آن برای استنباط عقیده یا حکم کافی نیست. او معتقد است که استثنا کردن ظنّ ناشی از حدیث از سایر ظنون، دلیلی ندارد؛ چراکه معتبر نبودن ظن، از احکام عقلی است و احکام عقلی استثنا نمی‌پذیرند. از این رو، تنها حدیث متواتر که راویان آن فراوان باشند و باعث یقین شود معتبر است و این در حالی است که چنین حدیثی بسیار اندک است و به اندازه کافی در دسترس نیست. با این حال، از نگاه نویسنده راه حلّ این معضل، رجوع به حدیث غیر متواتر نیست، بلکه رجوع به خلیفه خداوند در زمین است و اگر رجوع به او در زمان حاضر امکان ندارد، به خاطر تقصیر مردم در تأمین مقدمات آن است و از این رو، عذری برای آن‌ها جهت رجوع به حدیث غیر متواتر نیست. هاشمی خراسانی معتقد است که مردم با تقصیر خود در تأمین مقدمات لازم برای دسترسی به خلیفه خداوند در زمین، خود را بی‌چاره ساخته‌اند و این بی‌چارگی آن‌ها از جانب خداوند نیست تا با لطف او منافات داشته باشد. با این حال، او معتقد است که امکان خروج از این بی‌چارگی برای آن‌ها وجود دارد؛ چراکه دسترسی آن‌ها به خلیفه خداوند در زمین، هرگاه امنیّت او توسط آن‌ها تضمین شود، ممکن است؛ هم چنان که حاکمیت او بر آن‌ها هرگاه طلب، اعانت و اطاعت او توسط آن‌ها تضمین شود، امکان دارد.

منصور در بخش دیگری از کتاب خود، اسلام را به معنای تسلیم بودن در برابر خداوند می‌داند که در تصدیق آخرین پیامبر او تجلّی می‌یابد و معتقد است که پیروان هر پیامبر تا قبل از پیامبر بعدی مسلمان شمرده می‌شوند و بعد از پیامبر بعدی هرگاه او را تصدیق کنند بر اسلام خود باقی می‌مانند و هرگاه او را تکذیب کنند از اسلام خود مرتدّ می‌شوند. نویسنده در این بخش از کتاب خود، پس از معرفی آخرین پیامبر خداوند و اثبات پیامبری او، جایگاه قرآن و سنّت را تبیین می‌کند و به نکات بسیار مهم و بنیادینی در این باره توجه می‌دهد. یکی از این نکات عدم امکان نسخ، تخصیص و تعمیم قرآن با سنّت است؛ با توجه به این که شأن سنّت تنها تبیین قرآن است و نمی‌تواند به هیچ وجه با آن تعارضی داشته باشد؛ هم چنان که در غالب موارد ظنّی است و توانایی تعارض با قرآن که یقینی است را ندارد؛ بلکه در موارد متواتر نیز به اندازه قرآن متواتر نیست و از این رو، در عرض آن قرار نمی‌گیرد.

نویسنده در بخش دیگری از کتاب «بازگشت به اسلام» سنّت پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم را برای همیشه معتبر و قابل پیروی می‌داند، ولی معتقد است که دسترسی یقینی به آن عمدتاً برای اهل زمان آن حضرت ممکن است و برای آیندگان ممکن نیست. از این رو، آیندگان به مرجع دیگری برای یقین به سنّت پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم نیازمندند و آن مرجع، خلیفه خداوند در زمین است که نایب پیامبر در تطبیق احکام خداوند شمرده می‌شود و علی‌القاعده مانند قرآن همیشه در دسترس مردم است. نویسنده پس از بررسی نصوص قطعی اسلامی شامل آیات قرآن و احادیث متواتر پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم با شیوه‌ای بدیع و قانع کننده برای عموم مسلمانان و برکنار از هرگونه جهت‌گیری مذهبی اثبات می‌کند که خلفای پس از پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم دوازده تن از اهل بیت او هستند که سه نفر آغازین آن‌ها علی، حسن و حسین هستند و آخرین آن‌ها مهدی است. او سپس به بررسی جایگاه مهدی و نقش او در تحقق آرمان اسلام که عدالت جهانی است می‌پردازد و در این باره ظرائف و دقائقی را مطرح می‌کند که کاملاً بدیع و بی‌سابقه است. به عنوان نمونه، او بر خلاف دیگران که پیدایش و ظهور مهدی را بسته به اراده و اقدام ابتدایی خداوند و تابع حکمت و مصلحت او می‌پندارند، آن را بسته به اراده و اقدام ابتدایی مردم و تابع اختیار و آمادگی آن‌ها می‌داند و با صراحت و قاطعیت عجیبی معتقد است که دسترسی آن‌ها به مهدی ممکن است و با این وصف، آن‌ها باید تنها به حفاظت، اعانت و اطاعت از او بیندیشند و نباید خود را به حفاظت، اعانت و اطاعت از غیر او در هر لوایی که باشد سرگرم سازند.

هاشمی در ادامه کتاب خود، به تبیین مهم‌ترین اصل اسلام یعنی توحید می‌پردازد و آن را به سه قسم توحید در تکوین، تشریع و تحکیم یا حاکمیت تقسیم می‌کند و هر یک را به تفصیل توضیح می‌دهد. سپس به معرفی سایر اصول عقاید و مبانی احکام اسلام می‌پردازد و هر یک را با منهجی متفاوت و خاص، بازتعریف می‌کند و به عنوان نمونه، ابواب جدیدی را درباره زکات، حج و جهاد به روی اهل فقه می‌گشاید که از هر یک ابواب دیگری گشوده می‌شود.

به این ترتیب او با استناد به اقتضائات روشن عقلی و استشهاد به نصوص قطعی شرعی که چیزی جز آیات قرآن و احادیث متواتر پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم نیست، عقاید و احکام اسلام را بازتعریف می‌کند و قرائت جدید و کاملاً متفاوتی را از آن ارائه می‌دهد که می‌تواند یک مکتب و ایدئولوژی اسلامی شمرده شود و انقلابی را در نگرش و رویکرد مسلمانان جهان به وجود آورد و زمینه‌ساز وحدت و همگرایی آنان در آینده نزدیک و تحولاتی عظیم و بنیادین در ساختارهای سیاسی و فرهنگی آنان باشد.

ما مطالعه این کتاب متفاوت و تأثیر‌گذار را به همه مسلمانان جهان خصوصاً اهل علم توصیه می‌کنیم و از مسؤولان کشورهای اسلامی توقع داریم که با رعایت آزادی اندیشه و بیان و التزام عملی به اخلاق اسلامی، بردباری و سعه صدر لازم در مواجهه با آن را نشان دهند و از برخوردهای شتابزده و غیر منطقی با اندیشه و اندیشه‌وران بپرهیزند.


منبع: پایگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار منصور هاشمی خراسانی
https://www.alkhorasani.com/fa/moshahede-maghaleh/2956/#Edameye-matlab

جامعه الخراسانیون در نرم افزار Reddit افتتاح گردید

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام علیکم و رحمت الله

ضمن عرض خوش آمدگویی خدمت برادران و خواهران گرامی توجه شما را به نکاتی چند پیرامون جامعه الخراسانیون جلب می نماییم.

جامعه ی علمی فرهنگی " الخراسانیون " یک مجموعه‌ی مستقل و خودجوش است که توسّط جمعی از حامیان، دوستداران و علاقه‌مندان علامه منصور هاشمی خراسانی حفظه الله تعالی این عالم عظیم الشأن راه اندازی شده است. این جامعه از بخش‌های مختلف و متنوّعی تشکیل شده است و از طریق فعّالیت‌های گوناگون علمی، تحلیلی، تبلیغی، چندرسانه‌ای و … ضمن عنایت به مقتضیات و مناسبات روز جهان اسلام، درصدد روشنگری و تنویر افکار عمومی درباره‌ «نهضت مقدّس بازگشت به اسلام» است.

لینک وبسایت الخراسانیون که کاملا مرتبط و همسو با این جامعه است را مشاهده می فرمایید:

https://alkhorasaniun.com/

امید است با همکاری شما برادران و خواهران گرامی و رعایت قوانین این جامعه و نرم افزار ردیت شاهد پیشرفت روزافزون خود, دیگران و این جامعه باشیم تا در تفهیم هر چه بهتر مطالب گوهر بار این نهضت مبارک به بهترین شکل کوشیده باشیم.

لازم به ذکر آدرس پایگاه غنی این عالم بزرگوار در انتهای متن قرار داده شده است و شما می توانید راجع به ایشان تحقیق بفرمایید .

https://www.alkhorasani.com/fa/

********************************************************
مطالب بالا  متن خوش آمدگویی جامعه الخراسانیون در نرم افزار ردیت Reddit بود که به سمع و نظرتان رساندیم امید است که اگر از این برنامه استفاده می کنید ما را همراهی کنید تا در انجام این امر مبارک سهیم باشید....  لازم به ذکر است تمامی فعالیت های این جامعه و این نهضت برای زمینه سازی ظهور حضرت مهدی است ... لینک جامعه در زیر متن قرار داده شده است .

https://www.reddit.com/r/alkhorasaniun/

منصور هاشمی خراسانی کیست

أعوذ بالله من الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام علیکم و رحمت الله 

در این جلسه، جملاتی رو در ارتباط با عالم مجاهد، حضرت علامه منصور هاشمی خراسانی حفظه الله تعالی، محضر مبارک شما بزرگواران عرض می‌کنیم ان شاء الله.

حضرت منصور هاشمی خراسانی -أیده الله تعالی- یک عالم وارسته‌ی مسلمان هست. یک عالم مستقلّ مسلمان در منطقه‌ی آسیای میانه. ایشان یک معلم فرزانه هست، یک عالمی که به دنبال تشکیل حاکمیت خداوند بر روی زمین هست و اون هم جز از طریق تشکیل حاکمیت خلیفه‌ی خداوند بر زمین میسر نمی‌شه -یعنی امام مهدی علیه السلام- خب ایشان مشغول گردآوری و تربیت حامیان کافی برای این منظور هست. برای آن که جبهه‌ی یاران و پیروان امام مهدی و کسانی که تنها او رو به عنوان حاکم مشروع اسلامی می‌شناسن، این جبهه رو شکل بده و سامان بده و اون شمار کافی از مسلمانان رو گرد هم جمع بکنه. حضرت علامه در یک جایگاه فرامذهبی قرار گرفته. این یک واقعیته. یک سخنی نیست که از سر مجامله گفته بشه. نخیر، یک جایگاه فرامذهبی داره ایشون، یک جایگاه فراملی داره و همه‌ی مسلمانان رو خطاب قرار داده. نهضت ایشان، حرکت ایشان، یک حرکت شیعی، یا یک حرکت سنی به معنای مصطلح نیست، بلکه ایشون داره همه‌ی مسلمانان رو خطاب قرار می‌ده، با همه‌ی مسلمانان داره صحبت می‌کنه، با زبان همه‌ی اون‌ها و با مشترکات و مسلمات همه‌ی اون‌ها داره صحبت می‌کنه و همه‌ی مسلمانان جهان از هر مذهب و سرزمینی رو به اتّخاذ یک رهبر واحد دعوت می‌کنه و از همه‌ی اون‌‌ها می‌خواد که حاکمان و رهبران خودشون رو کنار بگذارن و یک رهبر رو برگزینن، یک رهبر رو انتخاب بکنن و از او حمایت بکنن و اون هم امام مهدی علیه السلام هست. اون رهبری که خداوند و پیامبر اکرم به اون‌‌ها معرفی کرده، رهبری که اسلام به اون‌‌ها معرفی کرده و تضمین کرده که عدالت رو محقق می‌کنه. بنا بر این، این عالم مجاهد و بزرگ، داره همه‌ی مسلمانان رو به اتحاد بر گرد یک بیرق و یک پرچم واحد دعوت می‌کنه و اون هم پرچم حضرت مهدی علیه السلام هست. خوب، روشنه که این پیام و این گفتمان، موجب تعطیلی یک سری دکان‌هایی می‌شه، تعطیلی یک سری حکومت‌هایی می‌شود، رونق اون‌‌ها رو از میان می‌بره و موجب زوال مشروعیت اون‌‌ها می‌شه، موجب سقوط اون‌‌ها می‌شه. این به مذاق اون‌‌ها خوش نمیاد طبیعتاً و این گفتمان رو خوش نمی‌دارن. از همین روست که بسیاری از این حکومت‌ها و ایادی خودفروخته و وابسته به اون‌‌ها، مشغول تعقیب و آزار ایشان هستند، و پیروان و همکاران اون‌‌ها همواره به دنبال تهمت و توهین و افترا و آزار ایشان هستند و طبیعی است که به هر حال این عالم فرزانه به خاطر چنین شرایطی و به خاطر آن که چنین اوضاعی به او تحمیل شده، مجبور به زندگی در خفا بوده تا امروز.

حضرت علامه هاشمی خراسانی حفظه الله تعالی هرگز به سوی حاکمیت خود دعوت نمی‌کنه و هرگز ادعایی درباره‌ی خود نداره. به سوی خود دعوت نمی‌کنه. ادعای مثلاً امامت نداره، ادعای مهدویت نداره، ادعای نیابت نداره. این رو صریحاً من دارم عرض می‌کنم. در پایگاهشون هم آمده. بنا بر این، همه‌ی آنچه در این باره به ایشان نسبت داده می‌شه، همگی تهمت‌های واهی و ناجوانمردانه‌ای است که هیچ صحت نداره، هیچ پشتوانه نداره و فقط برای تخریب وجهه‌ی ایشون و برای بدبین کردن مردم به ایشان انجام می‌شه و در بعضی رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی منتشر می‌شه. ایشان یک عالم مسلمان هست که داره به صورت عینی و به صورت عملی و به صورت واقعی و کاملاً معقول، زمینه‌ی ظهور امام مهدی رو فراهم می‌کنه. داره مردم رو دعوت می‌کنه به سوی امام مهدی. داره به مردم می‌فهمانه که شما همانطور که زمینه‌ی حاکمیتِ حاکمان کنونی رو فراهم کردید، اگر دور هم جمع بشید، گردهم‌آیی زمینه‌سازان ظهور مهدی رو تشکیل بدید، زمینه‌های فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی رو فراهم بکنید، شما می‌توانید زمینه‌ی ظهور مهدی رو بسازید. شما می‌تونید تشکیل بدید، حاکمیت خلیفه‌ی خداوند در زمین رو. خوب بنا بر این، حضرت علامه منصور هاشمی خراسانی، زمینه‌ساز ظهور امام مهدی است. کسی که عملاً و عیناً داره زمینه‌سازی می‌کنه و هیچ ادعای دیگری درباره‌ی خود نداره.

یک اثری از آثار علمی ایشان که بسیار مهم هم هست و در آینده درموردش صحبت می‌کنیم، کتاب شریف «بازگشت به اسلام» هست که من توصیه می‌کنم هرکدام از عزیزان که مطالعه نکردن، حتما مطالعه بکنن.

ان شاء الله که موفق و مؤید باشید.

والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته.

https://alkhorasaniun.com/