سربازان زمینه ساز ظهور امام مهدی (َع)

سربازان زمینه ساز ظهور امام مهدی (َع)

* کلید ظهور امام مهدی (َع) بازگشت به اسلام کامل و خالص است *
سربازان زمینه ساز ظهور امام مهدی (َع)

سربازان زمینه ساز ظهور امام مهدی (َع)

* کلید ظهور امام مهدی (َع) بازگشت به اسلام کامل و خالص است *

نام و مشخّصات منصور هاشمی خراسانی

«اُدْعُ إِلَىٰ سَبِیلِ رَبِّکَ بِالْحِکْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ ۖ وَجَادِلْهُمْ بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ» (نحل/ ۱۲۵)؛ «با حکمت و موعظه‌ی نیکو به راه پروردگارت دعوت کن و با آنان به گونه‌ای که بهتر است مجادله نما».

متن شبهه:

«منصور هاشمی خراسانی» یک نام مستعار و غیر واقعی است. او اهل افغانستان و دانشجوی اخراجی یکی از دانشگاه‌های ایران در مقطع دکترای الهیّات است. او پس از اخراج از دانشگاه، به افغانستان رفته و ادّعای خود را با نام مستعار «منصور هاشمی خراسانی» آغاز نموده است.

پاسخ به شبهه:

مخالفان نهضت مقدّس «بازگشت به اسلام» حجّتی برای ارائه ندارند و دستشان در مصاف علمی با آموزه‌های متین حضرت علامه خالی است لذا به حاشیه‌سازی و داستان‌سرایی‌ روی آورده‌اند. باری، به نظر می‌رسد که شایعات مغلوطی از این طرف و آن طرف به گوش منتقد رسیده یا در تله‌ی یاران علامه منصور هاشمی خراسانی افتاده است که سعی می‌کنند با تدابیر ویژه‌ای، دشمنان آن بزرگوار را درباره‌ی هویّت ایشان به اشتباه بیندازند؛ چنانکه در پایگاه اطلاع‌رسانی ایشان آمده است: «تدابیر ویژه‌ای برای پنهان نگاه داشتن هویّت و مکان ایشان از چشم دشمنانشان اندیشیده شده که با دقّت توسّط یارانشان در حال اجراست. این تدابیر به گونه‌ای است که دشمنان ایشان را درباره‌ی هویّت و مکان ایشان متحیّر ساخته و به غلط انداخته است؛ تا حدّی که بارها افراد مختلفی را با ایشان اشتباه گرفته‌اند!» (نقدها و بررسی‌ها، کد ۲۹) در هر صورت، این گمانه‌زنی‌ها بار اوّلی نیست که مطرح می‌شود و هدفی جز حاشیه‌سازی، تشویش اذهان و انحراف افکار مخاطب از متن گفتمان ایشان ندارد. طرّاحان این دسیسه به دنبال آن هستند که حواس مردم را به یک سری حواشی و جزئیات پرت کنند و آنان را از اصل گفتمان حضرت علامه غافل نمایند. لذا مردم باید هوشیار باشند و در دام آن‌ها نیفتند.

جالب است که پایگاه‌های اینترنتی وابسته به نظام ایران، تا همین چند روز پیش اصرار داشتند که «منصور هاشمی خراسانی اصلاً وجود خارجی ندارد» اما از آنجا که با روشنگری‌های قاطع و مؤثّر این نهضت بزرگ، مکرشان باطل شده است در چرخشی مذبوحانه یکباره نام و نشانی برای حضرت علامه کشف کردند و ضمن اعتراف به وجود خارجی ایشان، در تلاشند با سخن‌پراکنی و داستان‌پردازی درباره‌ی سوابق و مشخّصات فردی‌شان، اذهان عمومی را به حواشی بی‌اهمیت معطوف نمایند.

پایگاه رسمی این عالم ربّانی از همان آغاز کار خود (حدود ۴ سال پیش) به صورت منطقی و صادقانه توضیح داده است که به دلیل محذوریت‌های امنیتی، نمی‌تواند مستعار بودن یا نبودن نام ایشان را اعلام کند؛ چنانکه در بخشی از توضیح خود گفته است: «دفتر حفظ و نشر آثار این عالم بزرگوار مایل به مجادله درباره‌ی حروف و الفاظ که -در هر صورت وضعی و اعتباری هستند- نیست و به دلایل امنیّتی و به دلیل آنکه موضوعیّتی برای نام این بزرگوار نمی‌شناسد، اصراری برای اثبات مستعار بودن یا نبودن آن ندارد.» (بخش آشنایی) هر چند در مقام بررسی، امکان مستعار بودن نام ایشان را پذیرفته است؛ با این توضیح که <اولاً استفاده از نام مستعار در میان رهبران آزاده‌ و اصلاح‌طلب جهان که دشمنان فراوانی دارند طبیعی است و چیز غیر عادی و دور از انتظاری محسوب نمی‌شود؛ ثانیاً داشتن دو یا چند نام در میان بسیاری از مردم جهان، حتّی در مواردی که تهدید و خطری برای آنان وجود ندارد، رایج و متعارف است، در حالی که شخصیّت، روش و اهداف آنان در هر حال ثابت و مشخّص است؛ ثالثاً اتّخاذ لقب برای پیشوایان و بزرگان دین، کاری شایع و معمول است و سنّتی اسلامی به شمار می‌رود…چنانکه به عنوان نمونه، لقب «مصطفی» برای پیامبر اکرم ص از این قبیل است…سایر پیشوایان اهل بیت نیز القاب مختلفی مانند «باقر»، «صادق»، «کاظم» و «رضا» داشتند و امروز به آن‌ها شناخته‌تر هستند…ولی واضح است این چیز مهمّی نیست که فکر شما و کوته‌فکرانی دیگر را به خود مشغول کرده و به دست‌آویز سست‌تان برای تبلیغ بر ضدّ این عالم بزرگ و مظلوم تبدیل شده است. مسلّماً از نظر عاقلان، تنها اندیشه‌ها و آموزه‌های اسلامی و اصلاح‌گرانه‌ی ایشان اهمّیت دارد و نام و لقب و شهرت ایشان تعیین کننده نیست…بنابراین، شما می‌توانید تصوّر کنید که نام منصور هاشمی خراسانی، محمّد یا علی یا عمر یا سعید یا هاشم یا جعفر یا قاسم یا قنبر یا محمّد علی یا محمّد جعفر یا عبد الله یا چیز دیگری است…>. (نقدها و بررسی‌ها، کد ۶)

به این ترتیب، اگرچه مستعار بودن نام ایشان امر قطعی و ثابتی نیست اما احتمال آن، چیزی است که حدود ۴ سال پیش توسّط پایگاه اطّلاع رسانی ایشان مطرح شده است و لذا طرح آن توسّط منتقد، کشف جدیدی شمرده نمی‌شود و صرفاً تکرار مکرّرات است!

درباره منصور هاشمی خراسانی

«اُدْعُ إِلَىٰ سَبِیلِ رَبِّکَ بِالْحِکْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ ۖ وَجَادِلْهُمْ بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ» (نحل/ 125) 

«با حکمت و موعظه‌ی نیکو به راه پروردگارت دعوت کن و با آنان به گونه‌ای که بهتر است مجادله نما»

#پاسخ_به_شبهات

موضوع شبهه: ابهاماتی درباره منصور هاشمی خراسانی

متن شبهه:

هیچ تصویر یا بیوگرافی از منصور هاشمی خراسانی در اینترنت موجود نیست. ممکن است نام این نویسنده، نامی مستعار باشد. الفاظ رایج حوزوی مانند «آیت الله» و «حجت الاسلام» برای او به کار نرفته و لذا احتمالاً تحصیلات حوزوی نداشته یا غیر معمّم است.
او در ص125 کتاب «بازگشت به اسلام» خود را مسلمانی حق‌گرا و پیرو حضرت ابراهیم و فارغ از تشیّع و تسنّن معرّفی می‌کند.
نام «منصور» از صفات حضرت مهدی است. ظاهراً نویسنده خود را همان سید خراسانی می‌داند؛ چنانکه در اواخر کتابش می‌نویسد: «…شنیدم که ندایی به باطل در غرب بلند شده است، پس خواستم که ندایی به حق در شرق بلند شود… چرا که حکومت تنها برای خداوند است و آن را به هرکس از بندگانش که خواهد، می سپارد و او کسی جز مهدی فاطمی را نخواسته…» همچنین در سایتش از پرچم‌های سیاه و شعار البیعة لله استفاده شده که شعار حضرت مهدی به هنگام ظهور است.

پاسخ به شبهه:

طبق فرموده پایگاه اطّلاع رسانی حضرت علامه منصور هاشمی خراسانی حفظه الله تعالی «اینترنت، لوح محفوظ خداوند نیست تا وجود بیوگرافی و عکس همه‌ی بندگان خداوند در آن ضروری باشد، بل شبکه‌ای ساخته‌ی دست کافران و ظالمان برای تبلیغ فرهنگ خود و نشر آن در جهان است و از این رو، بیوگرافی و عکس آنان و دوستانشان در آن فراوان است، ولی بیوگرافی و عکس بسیاری از بندگان صالح خداوند در آن یافت نمی‌شود! آری، متأسفانه شما تحت تأثیر إلقائات جاهلان و افراد مغرض و بیمار هستید وگرنه می‌دانید که اتّفاقاً صالح‌ترین بندگان خداوند کسانی هستند که گمنامند و از شهرت می‌گریزند...»از این گذشته، آنچه در نظر عاقل اهمیت دارد «عکس» یا «بیوگرافی» نیست؛ چراکه در نگاه او حق با رجال شناخته نمی‌شود، بلکه آنچه اهمیت دارد حقّانیت یا عدم حقّانیت گفتمان علامه است که با قرار دادن آن در میزان عقل و شرع دانسته می‌شود. همچنانکه مستعار بودن نام ایشان، صرفاً یک احتمال است و دفتر ایشان «مایل به مجادله درباره‌ی حروف و الفاظ که -در هر صورت وضعی و اعتباری هستند- نیست و به دلایل امنیّتی و به دلیل آنکه موضوعیّتی برای نام این بزرگوار نمی‌شناسد، اصراری برای اثبات مستعار بودن یا نبودن آن ندارد.» الفاظ رایج حوزوی نیز، الفاظی غلوآمیز و نوپیدا هستند و اتّفاقاً عدم استفاده آن‌ها برای ایشان نکته مثبتی است اما لزوماً عدم تحصیلات حوزوی از آن دانسته نمی‌شود.
ظاهراً نقدکننده محترم، قرآن نمی‌خواند و با اوّلیات اسلام بیگانه است؛ چراکه خداوند در قرآن به پیروی از دین حنیف امر کرده و از مردم خواسته است که مسلمانانی حنیف (حق‌گرا) باشند و ابراهیم علیه السلام را به عنوان یک الگو معرّفی کرده است؛ همچنانکه می‌فرماید: «مَا کَانَ إِبْرَاهِیمُ یَهُودِیًّا وَلَا نَصْرَانِیًّا وَلَٰکِنْ کَانَ حَنِیفًا مُسْلِمًا وَمَا کَانَ مِنَ الْمُشْرِکِینَ» (آل عمران/ 67) یعنی «ابرهیم یهودی یا نصرانی نبود، بلکه مسلمانی حق گرا بود و از مشرکان نبود» یا می‌فرماید: «وَمَنْ أَحْسَنُ دِینًا مِمَّنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلَّهِ وَهُوَ مُحْسِنٌ وَاتَّبَعَ مِلَّةَ إِبْرَاهِیمَ حَنِیفًا ۗ » (نساء/ 125) یعنی «دین چه کسی بهتر است از دین کسی که خود را تسلیم خداوند کند و نیکوکار باشد و از آیین ابراهیم پیروی نماید که حنیف بود؟» به علاوه، قرآن کریم مذاهب به معنای مصطلح را به رسمیت نمی‌شناسد.
نقدکننده ظاهراً چیزی از روایات آخر الزمانی هم نمی‌داند؛ زیرا با اندکی تحقیق در روایات آشکار می‌شود که «منصور» در روایات اسلامی، شخصیتی عظیم الشأن است که برای حکومت آل محمّد زمینه سازی می‌کند. (نگاه کنید به: سنن أبی داود، ج2، ص311؛ ابن حیّون، شرح الأخبار، ج3، ص359) اما مطلبی که از کتاب شریف «بازگشت به اسلام» نقل شد، هیچ ارتباطی به ادّعای موعود بودن ندارد، بلکه از قضا گواه آشکاری است بر اینکه حضرت علامه منصور هاشمی خراسانی به سوی خود دعوت نمی‌کند، بلکه دعوت کننده به سوی حاکمیّت آل محمّد است و همین دعوت که در مشرق بر پا شده، تقابلی آشکار با مفسدانی در غرب جهان اسلام شمرده می‌شود که به سوی خلافت غیر مهدی فرا می‌خوانند. همچنانکه استفاده از پرچم‌های سیاه سنّت رسول الله، نمادی برای سوگواری در مصیبت فقدان مهدی و نیز تقابلی آشکار با گروه ظالم و مفسد داعش است. «البیعة لله» نیز شعار محوری و پیام اصلی گفتمان حضرت علامه در دعوت به سوی حاکمیت الله است که در حاکمیّت خلیفه‌اش مهدی تجلّی می‌یابد.

دروغ پردازی های معاندین نهضت بازگشت به اسلام

چنین دروغ پردازی‌هایی مستلزم وقاحتی منحصر به فرد است و از طینتی ناپاک خبر می‌دهد

 اوّلاً : این رهبران و حاکمان شما هستند که همنوا با دشمنان اهل بیت و با نگاهی ابزاری، پیام عاشورا را به نفع خویش مصادره کردند و به مسلخ بردند و نیز مهدویت را بازیچه مطامع، سیاست‌بازی و حفظ حکومت خویش نمودند.

ثانیاً : حضرت علامه منصور هاشمی خراسانی دقیقاً در کجا ادّعا کرده 1. فرستاده حضرت مهدی 2.خراسانی موعود  3. امام سیزدهم است 4. و هر کس او را قبول نکند جهنّمی است؟!
و دقیقاً در کجا 5. عزاداری برای امام حسین را مطلقاً رد کرده و  6. همه علما را بدعت گذار دانسته و  7. گفته در صورت ایستادگی باید کشته شوند؟! : این حملات بی‌پایه و سخنان بدون سند، حاکی از لئامت و بزدلی شماست.

 تمام آنچه گفتید دروغ محض است و خلاف آن در پایگاه علامه به وضوح موجود است...

 لابد با خودت گفتی برای تخریب منصور هاشمی خراسانی هر چه به ذهن و دهانم آمد می‌گویم ... کی می‌پرسد از کجا گفتی یا سندت کو؟!

چرا این قدر ذهنتان محدود است و حقیرانه نقشه می‌ریزید و خائنانه عمل می‌کنید و به عاقبت کارتان هم فکر نمی‌کنید ؟!