سربازان زمینه ساز ظهور امام مهدی (َع)

سربازان زمینه ساز ظهور امام مهدی (َع)

* کلید ظهور امام مهدی (َع) بازگشت به اسلام کامل و خالص است *
سربازان زمینه ساز ظهور امام مهدی (َع)

سربازان زمینه ساز ظهور امام مهدی (َع)

* کلید ظهور امام مهدی (َع) بازگشت به اسلام کامل و خالص است *

درباره منصور هاشمی خراسانی

«اُدْعُ إِلَىٰ سَبِیلِ رَبِّکَ بِالْحِکْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ ۖ وَجَادِلْهُمْ بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ» (نحل/ 125) 

«با حکمت و موعظه‌ی نیکو به راه پروردگارت دعوت کن و با آنان به گونه‌ای که بهتر است مجادله نما»

#پاسخ_به_شبهات

موضوع شبهه: ابهاماتی درباره منصور هاشمی خراسانی

متن شبهه:

هیچ تصویر یا بیوگرافی از منصور هاشمی خراسانی در اینترنت موجود نیست. ممکن است نام این نویسنده، نامی مستعار باشد. الفاظ رایج حوزوی مانند «آیت الله» و «حجت الاسلام» برای او به کار نرفته و لذا احتمالاً تحصیلات حوزوی نداشته یا غیر معمّم است.
او در ص125 کتاب «بازگشت به اسلام» خود را مسلمانی حق‌گرا و پیرو حضرت ابراهیم و فارغ از تشیّع و تسنّن معرّفی می‌کند.
نام «منصور» از صفات حضرت مهدی است. ظاهراً نویسنده خود را همان سید خراسانی می‌داند؛ چنانکه در اواخر کتابش می‌نویسد: «…شنیدم که ندایی به باطل در غرب بلند شده است، پس خواستم که ندایی به حق در شرق بلند شود… چرا که حکومت تنها برای خداوند است و آن را به هرکس از بندگانش که خواهد، می سپارد و او کسی جز مهدی فاطمی را نخواسته…» همچنین در سایتش از پرچم‌های سیاه و شعار البیعة لله استفاده شده که شعار حضرت مهدی به هنگام ظهور است.

پاسخ به شبهه:

طبق فرموده پایگاه اطّلاع رسانی حضرت علامه منصور هاشمی خراسانی حفظه الله تعالی «اینترنت، لوح محفوظ خداوند نیست تا وجود بیوگرافی و عکس همه‌ی بندگان خداوند در آن ضروری باشد، بل شبکه‌ای ساخته‌ی دست کافران و ظالمان برای تبلیغ فرهنگ خود و نشر آن در جهان است و از این رو، بیوگرافی و عکس آنان و دوستانشان در آن فراوان است، ولی بیوگرافی و عکس بسیاری از بندگان صالح خداوند در آن یافت نمی‌شود! آری، متأسفانه شما تحت تأثیر إلقائات جاهلان و افراد مغرض و بیمار هستید وگرنه می‌دانید که اتّفاقاً صالح‌ترین بندگان خداوند کسانی هستند که گمنامند و از شهرت می‌گریزند...»از این گذشته، آنچه در نظر عاقل اهمیت دارد «عکس» یا «بیوگرافی» نیست؛ چراکه در نگاه او حق با رجال شناخته نمی‌شود، بلکه آنچه اهمیت دارد حقّانیت یا عدم حقّانیت گفتمان علامه است که با قرار دادن آن در میزان عقل و شرع دانسته می‌شود. همچنانکه مستعار بودن نام ایشان، صرفاً یک احتمال است و دفتر ایشان «مایل به مجادله درباره‌ی حروف و الفاظ که -در هر صورت وضعی و اعتباری هستند- نیست و به دلایل امنیّتی و به دلیل آنکه موضوعیّتی برای نام این بزرگوار نمی‌شناسد، اصراری برای اثبات مستعار بودن یا نبودن آن ندارد.» الفاظ رایج حوزوی نیز، الفاظی غلوآمیز و نوپیدا هستند و اتّفاقاً عدم استفاده آن‌ها برای ایشان نکته مثبتی است اما لزوماً عدم تحصیلات حوزوی از آن دانسته نمی‌شود.
ظاهراً نقدکننده محترم، قرآن نمی‌خواند و با اوّلیات اسلام بیگانه است؛ چراکه خداوند در قرآن به پیروی از دین حنیف امر کرده و از مردم خواسته است که مسلمانانی حنیف (حق‌گرا) باشند و ابراهیم علیه السلام را به عنوان یک الگو معرّفی کرده است؛ همچنانکه می‌فرماید: «مَا کَانَ إِبْرَاهِیمُ یَهُودِیًّا وَلَا نَصْرَانِیًّا وَلَٰکِنْ کَانَ حَنِیفًا مُسْلِمًا وَمَا کَانَ مِنَ الْمُشْرِکِینَ» (آل عمران/ 67) یعنی «ابرهیم یهودی یا نصرانی نبود، بلکه مسلمانی حق گرا بود و از مشرکان نبود» یا می‌فرماید: «وَمَنْ أَحْسَنُ دِینًا مِمَّنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلَّهِ وَهُوَ مُحْسِنٌ وَاتَّبَعَ مِلَّةَ إِبْرَاهِیمَ حَنِیفًا ۗ » (نساء/ 125) یعنی «دین چه کسی بهتر است از دین کسی که خود را تسلیم خداوند کند و نیکوکار باشد و از آیین ابراهیم پیروی نماید که حنیف بود؟» به علاوه، قرآن کریم مذاهب به معنای مصطلح را به رسمیت نمی‌شناسد.
نقدکننده ظاهراً چیزی از روایات آخر الزمانی هم نمی‌داند؛ زیرا با اندکی تحقیق در روایات آشکار می‌شود که «منصور» در روایات اسلامی، شخصیتی عظیم الشأن است که برای حکومت آل محمّد زمینه سازی می‌کند. (نگاه کنید به: سنن أبی داود، ج2، ص311؛ ابن حیّون، شرح الأخبار، ج3، ص359) اما مطلبی که از کتاب شریف «بازگشت به اسلام» نقل شد، هیچ ارتباطی به ادّعای موعود بودن ندارد، بلکه از قضا گواه آشکاری است بر اینکه حضرت علامه منصور هاشمی خراسانی به سوی خود دعوت نمی‌کند، بلکه دعوت کننده به سوی حاکمیّت آل محمّد است و همین دعوت که در مشرق بر پا شده، تقابلی آشکار با مفسدانی در غرب جهان اسلام شمرده می‌شود که به سوی خلافت غیر مهدی فرا می‌خوانند. همچنانکه استفاده از پرچم‌های سیاه سنّت رسول الله، نمادی برای سوگواری در مصیبت فقدان مهدی و نیز تقابلی آشکار با گروه ظالم و مفسد داعش است. «البیعة لله» نیز شعار محوری و پیام اصلی گفتمان حضرت علامه در دعوت به سوی حاکمیت الله است که در حاکمیّت خلیفه‌اش مهدی تجلّی می‌یابد.

مدعیان دروغین مهدویت

سخنی از دکتر ذاکر معروف، مسئول دفتر جناب منصور هاشمی خراسانی، در باب مدّعیان دروغین


 شیطان از میان افراد نادان، خرافاتی و جاه‌طلب، شیّادانی را برگزیده و به آنان القاء کرده است که از یک سو خود را امام مهدی یا فرستاده‌ی او معرّفی کنند و از سوی دیگر سخنان یاوه بگویند و کارهای نادرست انجام دهند،

 تا این گونه اعتماد مردم به گفتمان مهدویّت سست شود و اقبالشان به امام مهدی علیه السلام از بین برود و در عوض، ثروت یا ریاست یا شهرتی ناچیز نصیب اینان گردد.

 از این رو، اینان که آخرین و مرگبارترین حربه‌ی شیطان هستند، با شلوغ‌کاری و هیاهوی فراوان، خود را حجّت خداوند و منجی بشریّت و شخصیتی موعود معرّفی می‌کنند و با طرح ادّعاهای بی‌دلیل و رنگارنگ و دست‌مالی کردن مفاهیم آخر الزمانی و ارائه‌ی تفاسیر باطنی از آیات قرآن و بازی کردن با روایات واحد و تشبّث به خواب و فال و رمل و اسطرلاب و سحر و اعداد و حروف و شطحیّات و خرافاتی از این دست، گفتمان پاک مهدویّت را لوث می‌کنند و عقلانیّت و متانتش را بر باد می‌دهند و قداست امام مهدی علیه السلام را می‌شکنند و فرصت ظهور و فعالیت مؤثر را از یاران راستین و زمینه‌سازان بی‌ادّعای او می‌گیرند. 


https://www.alkhorasani.com/fa/moshahede-goftar/10319/